loading...
♥ بهشتـی هـا ♥
آخرین ارسال های انجمن
محمـد بازدید : 41 1394/04/12 نظرات (2)

  آهای کجا رفته ای...!

  لااقل خاطراتت را هم می بردی...! 

  روز های بودنت را .... یاد های بجا مانده ات را...!

  دوستت دارم هایت را...!

  و تمام اشک هایت روی شانه ام را...!

  کاش فقط رفتن ؛‌ اینها را هم می بردی...!

  اینجا به کنار من ، نه به آنها خوش می گذرد ؛ نه به من...!

  در عمق سیاه تنهایی من ؛ در این حجم کرخته نمور...!

  سخته شان است...!

  گاهی حتی به یاد گذشته شان اشک می ریزند...!

  ولی من دلداریشان می دهم...!

  خوابشان می کنم...!

  اما من چه !!!؟

  روز های مَدیری ست که خواب به چشمانم نیامده...!

  باورت می شود !!!؟

  یا می گذاری به حساب دروغ های به وقت نیاز انسان ها !!!؟

  من اینجا بی هیچ دلخوشی تکرار می شود...!

  برای محکم کاری‌‌ ، سرنوشتم را حبس کرده ام ؛ تقدیرم را هم...

  نکند دوباره کار دستم دهد !!!

  راستی اشک هایم خیلی وقت است که خشک شده...!

  و نگاهم !

  به دری که زیر فشار های سنگین حجم تنهایی من ؛ زنگ زده !!!

  نفس می کشم...!

  تنها کاری که از دستم بر می آید...!

  و دلم را هم از جا کنده ام ؛ گوشه ای گذاشته ام برای بازی روزگار...!

  خسته شدم...خسته شده بودم بس که تنگ می شد...بس بهانه می گرفت...!

  می شنوی !!!؟

  آی عروسک چوبی من...!

  تو تنها یادگار منی از آن روزها...!

  با توام...!

  هرچه باشد درکم که می کنی...نه !!!؟

  نمی دانم چرا خوب نمی شوم...!

  شاید قرص هایم را جابجا می خورم...حواسم که مدت هاست پیش تو مانده...!

  پس هم که نمی آوریش...!

  نمی دانم...

  ولی همینطور هم خوب است...!

  در عمق سیاهی و تباهی...

  من اینجا هرچه نباشم ؛ خوشحال که هستم...!

  که هنوز هم با زبانی که لال شد بعد رفتن تو !!!

  با دیوار ها حرف می زنم...!

  و دست هایم هنوز می نویسند...

  هر چند خطم خوب نیست...!

  راستی ؛‌ نگران من نباش !!!

  گرسنه نیستم...!

  آنقدر اینجا غصه دارم ؛‌ که هر روز سیرم می کنند... از زندگی !!!

  آرزو هایم را هم گذاشته ام در کوزه ...!

  و با آبشان قرص هایم را می خورم...!

  تو ولی نگران من نباش...!

  من خوبم ؛ میفهمی که !!!

  فقط هر وقت تنها شدی ...

  فقط هر وقت که تنها شدی ؛‌ می دانم که می دانی هنوز...

  طبق عادت همیشگی ام...

  در هجوم تاریکی ثانیه هایی که حرف ها لال اند !!!

  و تنها صدای بغض ضعیف دل شکسته و خاک آلود من...

  از دور به گوش می رسد !

  منتظرت هستم...

  بیا...!


http://s3.picofile.com/file/8197592618/SAeidSAsani.jpg


ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط bahar در تاریخ 1394/04/13 و 5:01 دقیقه ارسال شده است


غنچه از خواب پرید

و گلی تازه به دنیا آمد

خار خندید و به گل گفت سلام

و جوابی نشنید

خار رنجید ولی هیچ نگفت

ساعتی چند گذشت

گل چه زیبا شده بود

دست بی رحمی آمد نزدیک

گل سراسیمه ز وحشت افسرد

لیک آن خار در آن دست خلید

و گل از مرگ رهید

صبح فردا که رسید

خار با شبنمی از خواب پرید

 گل صمیمانه به او گفت سلام

پاسخ : علیک سلام : )

این نظر توسط bahar در تاریخ 1394/04/13 و 4:56 دقیقه ارسال شده است



نگاه کن آن دور دستها یکی تنها به انتظار ایستاده
لبخندی عاشقانه، دستی برایش تکان بده…
تا بشکند حصار سنگی تنهایی اش…

پاسخ : شکلک


کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبـ سـايت ♥ بهشتـی هـا ♥ بـا ارائــه بروزترين مطالب مكان مناسبي براي گذراندن اوقات فراغت تان ميباشد دراينجا سعي شده تا در تمامي موضوعات مطلب گردآوري شود و روز به روز به بخش هاي سايت افزوده خواهد شد...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما در مورد بهشتی ها ؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 29
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 22
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 38
  • بازدید امروز : 16
  • باردید دیروز : 12
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 28
  • بازدید ماه : 60
  • بازدید سال : 75
  • بازدید کلی : 39,854